۴/۰۸/۱۳۹۲

داستان کوتاه" اگر تبرک می‌شد" در روز آنلاین

این داستان در دهه‌ی هفتاد نوشته شده است و بیش از بیست سال از عمر نوشتنش 

می‌گذرد. داستان  در مورد مردیست که به دلیل حرامزاده خواندنش توسط اهالی 

پدرش  را از دست داده و با مادرش از وطن رانده شده اند و حالا برای مبارزه با 

خرافت به  جنگ مسبب آن که تمساحی نادر است برگشته. ولی در آخر تسلیم خرافات 

می‌شود و توسط تمساحی که نماد خرافات است بلعیده می‌شود.

در رودخانه هیرمند و در زمانی نه چندان دور نوعی تمساح منحصر به فرد بوده است که  در موقع خشکسالی خود را در زیر شنها دفن مینموده و برای تغذیه شبها بیرون می‌آمده است. البته فعلا از بین رفته است

هیچ نظری موجود نیست: