۲/۱۹/۱۳۹۱




علیرضا عاشوری
مقاله زیر رو حدودا یک ماه پیش همزمان با اختلالات اینترنت کشور نوشتم که با توصیه هایی انتشار ندادم حالا امیدوارم برداشت اشتباهی از متن نشود! قاعدتا پس از قرائت میبایست برای خیلی از سوالهای ذهنیتون پیرامون عبارتی به نام اینترنت ملی پاسخی پیدا کرده باشید. البته سعی خواهم کرد در صورتیکه در پایین مطلب سوالی ارسال کنید در حد توان پاسخگو باشم.
پرونده ای در بررسی ملی کردن صنعت اینترنت

با همزمانی بروز اختلالات و کندی سرعت در لایه دسترسی به شبکه جهانی اینترنت و بروز شایعات و ابراز نگرانی ها پیرامون ارتباط آن با راه اندازی فاز نخست پروژه ای تحت عنوان اینترنت ملی، این مقوله تبدیل به یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در روزهای اخیر شده است. با توجه به اظهارنظرهای منتشر شده – و بعضا تکذیب شده پس از انتشار – از نهادها و منابع رسانه ای رسمی و غیر رسمی لزوم یک نگاه صحیح به این تعاریف بیش از پیش احساس می شود. در ادامه سعی بر آن است تا به صورتی اجمالی به بررسی این پروژه بپردازیم امید آنکه بتوان در خلال مطلب به پرسشهای مخاطبان پیرامون این موضوع نیز پاسخی جامع ارائه داد تا در نهایت موجب منطقی شدن سطح نگرانی ها و افزایش سطح آگاهی جامعه شود.

اینترنت ملی چیست؟ و اصلا اینترنت ملی یا شبکه ملی اطلاعات؟

با نگاهی به برنامه پنجم توسعه و ذیل ماده ۴۶ ام آن میتوان دریافت که بحث اصلی بر سر شبکه ایست با نام “شبکه ملی اطلاعات” که طبق متن برنامه پنجم عبارت است از:

“شبکه‌ای مبتنی بر قـرارداد اینترنت(IP) به ‌همراه سوئیچها و مسیریابها و مراکز داده‌ای به صورتی که درخواستهای دسترسی داخلی و أخذ اطلاعاتی که در مراکز داده داخلی نگهداری می‌شوند به هیچ‌وجه از طریق خارج کشور مسیریابی نشود و امکان ایجاد شبکه‌های اینترانت و خصوصی و امن داخلی در آن فراهم شود”

اما این عبدالمجید ریاضی معاونت خبرساز سابق فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات بود که نخستین بار واژه شبکه ملی اینترنت را مطرح و در تعریف و توجیهش در مصاحبه ای بیان کرد:

” اینترنت در دنیا به یک کلمه خاص تبدیل شده است و از هر‌کس هم بپرسید، می‌گوید اینترنت شبکه‌ای است که کامپیوترهای دنیا را به هم متصل می‌‌کند. اما از نظر من که کارم را به صورت تخصصی دنبال می‌کنم، اینترنت تعریف دیگری دارد. اگر بشود شبکه‌ای درست کرد که ویژگی‌های اینترنت راداشته باشد در سطح محدود توزیع شده و در نهایت قابلیت اتصال به شبکه جهانی را هم داشته باشد، برای من اهمیت دارد. حالا شما هر اسمی که می‌‌خواهی روی آن بگذار. ما اسم آن را می‌گذاریم “اینترنت ملی“

فارغ از متن برنامه پنجم و تعابیر و تعاریف رسانه ای با توجه به اظهار نظرهای مسئولین امر و بخشنامه های وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به شرکتهای خصوصی و نمونه های مشابه در دنیا، می توان از مناظر مختلفی چون زیرساختی و ارتباطی، اقتصادی، سیاسی و در نهایت امنیتی این مقوله را بررسی کرد. که در ادامه در قالب پاسخ به چند سوال متداول به بررسی موضوع با همان عنوان مصطلح اینترنت ملی خواهیم پرداخت.

متولی اینترنت کشور کیست؟ متولی اینترنت ملی چه کسی خواهد بود؟

حقیقت آن است که در حال حاضر سازمانهایی نظیر شورای‌عالی فناوری اطلاعات، شورای‌عالی انفورماتیک، مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه‌های دیجیتال وزارت ارشاد، شورای‌عالی اطلاع‌رسانی، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری، پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی ، سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور و … هر کدام خود را از مناظر مختلف محتوایی، نظارتی و یا ارتباطی، متولی کل یا بخشی از اینترنت کشور می دانند و به قولی در حال حاضر اینترنت کشور نه از نبود متولی، بلکه از وفور متولی رنج می برد! اما در این میان از منظر زیرساختی و ارتباطی از همه بیشتر نقش شرکت ارتباطات زیرساخت (به نمایندگی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات) از سویی و پژوهشگاه دانشهای بنیادین (به نمایندگی از وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری) از سویی دیگر پررنگ تر خواهد بود.

در موضوع اینترنت ملی، دکتر شهشهانی، قائم مقام وقت پژوهشگاه دانشهای بنیادی که در کنار ریاست نمادین آن (محمدجواد لاریجانی) از آورندگان اینترنت به کشور به شمار می رود در اردیبهشت ماه ۸۵ در گفتگویی با روزنامه شرق تفکر راه اندازی اینترنت ملی را در نتیجه دعوا بر سر تولیت اینترنت کشور می داند و بیان می کند:

” مرکز ما از سال‌ها قبل این طرح را دنبال می کرد چرا که اعتقاد داشتیم که با افزایش روز افزون کاربران اینترنتی ما باید یک نقطه تماس داخلی داشته باشیم. ولی گاهی به نظر می آید بعضی کسانی که در پروژه اینترنت ملی شریک هستند با چنین تفکری جلو نیامده‌اند و تفکر بر سر تولیت است به جای اینکه مطرح شود که اگر ما نقطه تماس داخلی داشته باشیم این کار به نفع مصرف کننده داخلی است. به همین علت من فکر می‌کنم باید سعی کنیم این تمایل به انحصار و تولیت را کنار بگذاریم و به سوی منافع استفاده کننده گام برداریم. “

به هر حال پس از همه دعواها بر سر متولی گری اینترنت ملی، مجلس هشتم در برنامه پنجم توسعه، مشخصاً وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را مکلف به ایجاد و توسعه شبکه ملی اطلاعات می نماید که امروز میتوان آن را متولی اصلی راه اندازی اینترنت ملی در کشور دانست.

آیا قرار است ارتباط ایران با شبکه جهانی اینترنت قطع شود؟
این سوالیست که بیش از همه موجبات نگرانی مشترکین فعلی اینترنت را فراهم آورده و قطع ارتباط ایران با شبکه جهانی اینترنت همیشه از بحث برانگیزترین موضوعات در مقوله اینترنت ملی بوده است.
در پاسخی صریح به این سوال می توان گفت در حال حاضر خیر! کما اینکه در ذیل همان ماده ۴۶ برنامه پنجم توسعه وزارت ارتباطات در کنار راه اندازی شبکه ملی اطلاعات مکلف به افزایش ضریب دسترسی خانوارها به اینترنت و نیز متعاقب آن افزایش پهنای باند اینترنت بین الملل شده است بدین صورت که در برنامه پنجم وزارت ارتباطات مکلف است:

“امکان دسترسی پرسرعت مبتنی بر توافقنامه سطح خدمات را به صورتی فراهم نماید که تا پایان سال دوم کلیه دستگاههای اجرائی و واحدهای تابعه و وابسته و تا پایان برنامه، شصت درصد (۶۰%) خانوارها و کلیه کسب و کارها بتوانند به شبکه ملی اطلاعات و اینترنت متصل شوند. میزان پهنای باند اینترنت بین‎الملل و شاخص آمادگی الکترونیک و شاخص توسعه دولت الکترونیک باید به گونه‎ای طراحی شود که سرانه پهنای باند و سایر شاخصهای ارتباطات و فناوری اطلاعات در پایان برنامه در رتبه دوم منطقه قرار گیرد.”

آنچنانکه در بخشنامه های مختلف صادر شده توسط وزارت ارتباطات به توزیع کنندگان اینترنت کشور و همچنین سخنان مسئولان مطلع وزارت ارتباطات مشهود است قرار بر این نیست که ارتباط ایران با شبکه جهانی اینترنت قطع شود. اما لازم به ذکر است یکی از اهداف طرح اینترنت ملی در فازهای ابتدایی پروژه فراهم آوردن امکانیست که در صورت قطعی احتمالی ارتباط ایران با شبکه جهانی اینترنت – چه از سمت نهادهای مربوطه داخلی، چه بر اثر حوادث غیر مترقبه بر بسترهای ارتباطی با شبکه جهانی و چه بر اثر تحریمهای خارجی – دسترسی به شبکه داخلی اطلاعاتی کشور یا همان شبکه ملی اطلاعات به صورت کامل برقرار باشد. امکانی که تا به حال وجود نداشته و در مسایلی نظیر قطعی فیبر نوری جاسک-فجیره دسترسی به سایتهای داخلی و حتی دولتی با اختلال مواجه می شده اند.

آیا اینترنت ملی از نظر فنی نسخه مشابهی در دنیا دارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مشابه های بسیاری در دنیا موجود است. البته با کاربردها وتفاوتهای ساختاری متفاوت. برای مثال NBN یا شبکه باند وسیع در استرالیا و طرح پهنای باند ملی ایالات متحده امریکا در مقیاسهایی وسیع، شبکه Kwangmyong در کره شمالی و internet II در آمریکا و میان برخی مراکز پژوهشی در مقیاسهایی محدودتر. که در کره شمالی به موازات شبکه اینترنت و به صورت مستقل از آن و با هدف محدودیت ارتباطات خارجی کاربران و تأمین نیازهای ارتباطی داخلی راه اندازی شده و در استرالیا و ایالات متحده در جهت تقویت دسترسی کاربران به منابع اطلاعاتی شبکه جهانی اینترنت با سرعت بیشتر و کیفیت بالاتر.

نکته ای که در بررسی شبکه هایی چون NBN استرالیا و طرح پهن باند ملی ایالات متحده حائز اهمیت است مقیاس زمان بندی و هزینه های بالای اجرای پروژه است که برای مثال در پروژه NBN که صرفا به بهبود زیرساختهای ارتباطی می پردازد بالغ بر ۳۵٫۹ بیلیون دلار ( بیش از پنجاه هزار میلیارد تومان ) بوده و پیش بینی شده است در پایان سال ۲۰۲۱ بتواند در حدود ۹۳ درصد از جمعیت ۲۰ میلیون نفری استرالیا را تحت پوشش قرار دهد.

در ادامه خالی از لطف نیست دانستن این مطلب که در ابتدای ورود اینترنت به کشور نیز بحثی مشابه اینترنت ملی میان پژوهشگاه دانشهای بنیادین(فیزیک نظری) و مسئولان مخابرات مطرح بوده است تا آنجا که دکتر شهشهانی جانشین ریاست وقت پژوهشگاه در مصاحبه ای درباره ورود اینترنت به ایران در سال ۱۳۶۸ با بیان اینکه مسئولان مخابرات از همان ابتدا مخالف ورود اینترنت به ایران بودند اشاره می کند:

از همان ابتدا در مخابرات ایران کسانی بودند که اعتقادی به اینترنت نداشتند. آنها فکر می‌کردند اینترنت یک مد روز است و زود فراموش می‌شود. آنها کوشش می‌کردند شبکه ای محدود‌تر به نام X25 را راه‌اندازی کنند و می‌گفتند هر نوع فعالیت شبکه‌ای، باید تحت همین شبکه انجام شود.

انتظارات طراحان اینترنت ملی از این طرح چیست؟
در یک نگاه کلی، هدف یا به تعبیری صحیح تر رویای طراحان اینترنت ملی را میتوان اینگونه تشریح کرد که شبکه ای یکپارچه یا به قول مهندس عبدالمجید ریاضی یک ابر شبکه! شامل دیتا سنتر های عظیم در داخل کشور ایجاد نمایند و کلیه سایتهای ایرانی میزبانی وبسایتهای خود را به آن دیتاسنترها بسپارند و در نهایت کاربران بتوانند با سرعت بیشتر و بدون پرداخت هزینه پهنای باند خارجی و با امنیت و نظارت بهتر به سایتهای ایرانی متصل شوند.

اما این رویا را با توجه به نوع طراحان آن میتوان از دو منظر امنیتی و ارتباطی تفسیر کرد و در نهایت قضاوت کرد که آیا اصلا این رویا دست یافتنیست یا خیر!

انتظاری که سازمانهای تأمین کننده امنیت کشور از عملیاتی شدن پروژه اینترنت ملی دارند را می توان اینگونه بیان کرد که با تحقق اینترنت ملی، هر ایرانی در هنگام اتصال به شبکه، علاوه بر شناسه اینترنتی خود دارای یک شناسه اینترانتی منحصر به فرد نیز می شود و تمامی اطلاعات صاحب آن شناسه برای مسئولان امنیتی به سهولت قابل دسترس خواهد بود تا در پیگیری جرائم اینترنتی و امنیتی با موانعی نظیر عدم همکاری شرکتهای توزیع کننده در اعلام اطلاعات شخص خاطی روبرو نباشند. و از روی دیگر در صورت قطع ارتباط ایران با شبکه جهانی اینترنت به هر دلیل ( قواعد داخلی و یا تحریم خارجی ) ارتباطات داخلی کشور با مشکل مواجه نشود. و نیز به دنبال میزبانی سایتهای ایرانی در داخل کشور نظارت و کنترل محتوای وبسایتها به سهولت امکان پذیر باشد.

از سویی ، هدف، یا به قولی همان رویایی که برنامه پنجم توسعه به موجب آن وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را ملزم به اجرای این طرح کرده می توان یکپارچه سازی و توانمندسازی شبکه داخلی، میزبانی سایتهای ایرانی در داخل کشور ، بالا بردن سرعت اتصال کاربران به وب سایتهای داخلی و در نهایت کاهش هزینه های مصرف پهنای باند اینترنت و بالا بردن امنیت شبکه داخلی کشور دانست.

مشکلات و موانع فراروی پروژه اینترنت ملی چیست؟
در هر قدم از مسیر اختراع اینترنت ملی میتوان به چندین مانع و مشکل تئوریک و عملیاتی اشاره کرد که بعضا به دلیل شرایط فعلی کشور گذر از برخی از آنها به اصطلاح، حتی روی کاغذ نیز غیرممکن بوده، یا دهها سال به طول می انجامد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.

یکی عدم وجود دیتا سنتر عظیم داخلی جهت میزبانی تمامی وبسایتهای ایرانی ، که به دلیل هزینه های بالا و محدودیت منابع از یک سو و شرایط تحریمی در جهت خرید سرورهای مورد نیاز و نبود تخصص کافی نسبت به ایجاد و تأمین امنیت عمومی آن عملا راه اندازی آن دور از ذهن است. مگر به صورتی محدود مانند مراکز داده خصوصی و دولتی موجود در کشور نظیر مرکز تحقیقات مخابرات ایران، پارس آنلاین و … و نکته جالب اینکه به دلیل همین محدودیت، در حال حاضر حتی سایت برخی بانکها نظیر بانک پارسیان و برخی خبرگزاری های دولتی نیز بر روی سرور های خارجی هاست شده اند.

دیگری عدم وجود دی ان اس سرور یا به عبارتی صحیح تر روت سرور مناسب جهت راهنمایی مرورگرها در شبکه ملی اطلاعات به سمت سرورهای مقصد، در اینجا لازم است به ذکر توضیحاتی پیرامون نحوه ارتباط کاربران با شبکه جهانی اینترنت و یا به عبارتی ساده تر نحوه نمایش یک وب سایت برای بازدیدکننده بپردازیم. به بیانی ساده هر کامپیوتر در هنگام اتصال به هر شبکه ای دارای یک شناسه بر طبق قواعد آن شبکه است. هنگام اتصال به شبکه جهانی اینترنت این آدرس ترکیبی از اعداد شبیه به ۷۲٫۱۲۳٫۱۲۳٫۴۵ است که موقعیت کاربر را در اتصال شبکه جهانی مشخص میکند و اصطلاحا به آن شناسهIP گویند. وقتی شما در مرورگر خود یک آدرس اینترنتی را وارد می کنید مرورگر شما یک درخواست به نزدیکترین دی ان اس سرور (dns server) فرستاده و از آن شناسۀ IP متناظر با آن آدرس اینترنتی را پرسش میکند. در نهایت آن دی ان اس سرور با اتصالش با سایر دی ان اس سرور ها و با مدیریت روت سرورها آن شناسه را یافته و به مرورگر شما اعلام کرده و سپس مرورگر شما با آن شناسه به سرور مورد نظر متصل شده و وبسایت را برای شما به نمایش می گذارد.


در دنیا ۱۳ روت سرور (root server) موجود است که ۹ تای آن در ایالات متحده است که برای مثال ICANN یکی از معروف ترین آنهاست که در واقع پایگاه اطلاعاتی اصلی آدرس های عمومی ثبت شده در شبکه جهانی اینترنت بوده و سایر دی ان اس سرورها یا به اصطلاح Mirror ها از آنها تغذیه اطلاعاتی می شوند. یکی از ابهاماتی که تا کنون مسئولان وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به آن پاسخ روشنی نداده اند جایگزین مناسب برای این روت سرورهاست. زیرا که به دلیل شرایط تحریمی ایران، اخذ مجوز و دسترسی احداث حتی یک Mirror در داخل کشور نیز دور از ذهن است. عبدالمجید ریاضی در پاسخ به این ابهام می گوید: “شما یا ارتباط با شبکه جهانی دارید یا ندارید اگر دارید که به راحتی می‌توانید متصل شوید به‌همین ROOT SERVER ها، اما اگر نداشته باشید هزاران آدرس که در خارج از کشور هاست شده‌اند به چه درد ما می‌خورد در حالی که ما می‌توانیم هزاران آدرس را که روی IDC های کشور، هاست شده‌اند را روی سرور بگذاریم، نمی‌‌توانیم؟” که حال با این تفسیر باید بررسی کرد آیا از لحاظ فنی توانایی راه اندازی روت سرور حتی در سطح دامنه وبسایتهای هاست شده در دیتاسنتر های داخل کشور وجود دارد یا خیر!

اخیرا وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات با بخشنامه طرح جداسازی اینترنت از اینترانت که به شرکتهای توزیع کننده اینترنت در کشور ابلاغ شد اینگونه پاسخ به این ابهام را به آینده موکول کرده است که : مراکز ارایه‌دهنده خدمات میزبانی داخلی باید نام دامنه‌های سایت‌های میزبانی‌شده به آدرس‌های عددی خصوصی اینترنتی متناظر با آنها را صرفا از طریق سرورهای DNS که در آینده توسط سازمان فناوری اطلاعات ایران اعلام خواهد شد، تبدیل کنند.

مانع دیگر را میتوان اینگونه بیان کرد که بنابر شواهد قرار است در طرح اینترنت ملی به هر کاربر دو آدرس IP یکی برای اتصال به شبکه جهانی اینترنت و دیگری برای اتصال به شبکه کشوری اینترانت اختصاص داده ‌شود. که آدرس آی‌پی معتبر (IP Valid) برای اینترنت و آدرس آی‌پی نامعتبر (IP Invalid) برای اینترانت کشوری استفاده می‌شود و پیرو این مهم تمامی توزیع کنندگان اینترنت می باید تغییرات عمده‌ای در سیستم‌های صورتحساب‌گیری accounting، billing و دیگر نرم‌افزارهای ارتباط با مشتری خود اعمال کنند که مستلزم صرف هزینه‌های زیاد و زمان کافی است چرا که با اختصاص دو آی‌پی به هر کاربر باید تمامی ظرفیت‌های موجود تا دو برابر افزایش یابند.

در عین حال با اصرار مسئولان وزارت ارتباطات بر اعمال تنظیمات در لایه دسترسی و نه در هسته اصلی و دیتا سنترها، تمامی مودم‌های سمت مشترکان( بیش از دو میلیون مودم موجود ) نیز باید تعویض شوند که هزینه جدیدی به کاربر تحمیل می‌کند و در مورد پیوست‌های امنیتی پروانه‌ها هم بدین صورت خواهد بود که ضمن پیچیدگی باعث صرف هزینه‌های دو برابری خواهد شد و مضافا در مواردی مانند اتصال تلفنهای همراه به اینترنت حتی پیاده سازی این موضوع در لایه دسترسی از لحاظ تئوریک هم محل ابهام است . و این موضوع در حال حاضر قویا موجب اختلاف میان شرکتهای توزیع کننده اینترنت و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است به صورتی که “شانه ساززاده” از اعضای هیات مدیره سازمان نظام صنفی رایانه‌ای کشور می گوید: “به وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات پیشنهاد داده‌ایم این تغییرات در دیتاسنترهای شرکت‌های تامین‌کننده پهنای باند صورت گیرد اما آنها به دنبال این هستند تا این طرح بر روی مودم مشترکان اجرا شود. ” و بنابر این تفسیر رسیدن به اهداف برقراری اینترنت ملی در آینده ای نزدیک غیر ممکن به نظر می رسد.

یکی دیگر از موانع بر سر راه پروژه اینترنت ملی سرویس جستجوگر ملی و ایمیل ملی است. جستجوگری که بتواند تمامی وب سایتهای هاست شده در داخل کشور را مانیتور کرده و جوابگوی نیازهای کاربران در جستجوی اطلاعات خاص بر روی این سایتها گردد و از طرفی دیگر یک سرویس دهنده ایمیل داخلی که در صورت قطعی ارتباط ایران با شبکه جهانی نیز قابل دسترسی باشد. در سالهای اخیر طرح های مختلفی بر طریقه اجرای این دو سرویس، توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات مورد بررسی و بعضاً اجرا قرار گرفته که در نتیجه تمامی آن تلاشهای نافرجام، عدم امکان عملیاتی راه اندازی این سرویس ها به صورت متمرکز در داخل کشور بیش از پیش نمایان شده است. فلذا سازمان فناوری اطلاعات ایران در فراخوانی تحت عنوان مشارکت درفجر(فراهم‌سازی جویشگر رایانه‌ای) و فخر(فراهم‌سازی خدمات رایانامه‌ای) از کلیه شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات دعوت به همکاری نمود تا شاید بتوان با بهره گیری از ظرفیت و تخصص شرکتهای خصوصی این سرویسها را راه اندازی نمود. حال آنکه در نگاهی کلی در شرایطی که تأمین امنیت اطلاعات خصوصی کاربران نظیر اطلاعات حسابهای بانکی و … توسط مسئولین وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز مورد تردید است اطمینان به شرکتهای خصوصی در جهت تأمین امنیت قطعا ابهام بزرگی را در جهت استفاده از اینگونه سرویس ها برای کاربران فراهم میکند تا جایی که حتی در صورت عملیاتی شدن نمیتوان اقبال عمومی و بهره گیری کاربران از این سرویس ها را انتظار داشت.

و در نهایت، اینترنت ملی، رویا یا واقعیت؟
حقیقت آن است که در جمع بندی های فنی کارشناسان و صاحب نظران حوزه فناوری اطلاعات، با در نظر گرفتن حجم عظیم شبکه اتصال کشور و تحریم ها و محدودیت منابع موجود و علی الخصوص قحطی مدیریتی توانمند در رأس هرم فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور، پروژه ای تحت عنوان اینترنت ملی یا همان شبکه ملی اطلاعات، بیشتر شبیه یک راه تزئینی و مسیر بدون مقصد است تا یک پروژه دست یافتنی در آینده ای نزدیک! زیرا که طراحان اولیه آن که عمدتا افراد با سابقه مخابراتی بوده اند متأسفانه با توجه به اظهار نظرهایشان هنوز نتوانسته اند به تفاوتهای موجود میان یک شبکه مخابراتی شبیه تلفن ثابت و یک شبکه ارتباطی شبیه شبکه دسترسی به اینترنت، به درستی پی ببرند کما اینکه قائم مقام پیشین وزیر ارتباطات در مصاحبه ای در تفسیر پروژه اینترنت ملی می گوید:

” فرض کنید ما یک شبکه تلفن داخلی داریم. اگر شما در یک نقطه از تهران قصد داشته باشید به دوست خود زنگ بزنید به طور قطع از طریق همان مرکز تلفن، خود ارتباط شما برقرار خواهد شد و «ترانک»‌هایی که بین این مرکز تلفن و مرکز دیگر است، اشغال نخواهد شد. اما اگر از منطقه‌ای به منطقه‌ای دیگر، خط تماس شما برقرار شود، به طور قطع خط ارتباط شما از یک «ترانک» به یک «ترانک» دیگر متصل خواهد شد و به این دلیل که تعداد ترانک‌ها محدود است، کمبود به وجود می‌آید. همین‌طور شما در نظر بگیرید برای ارتباطات بین استانی و میان‌شهری که از همین قاعده پیروی می‌کند. حالا اگر زمانی خط تلفن شما مربوط به ترکیه باشد و خط تلفن من مربوط به پاکستان، در این صورت هر زمان که من قصد داشته باشم به شما تلفن بزنم، خط ارتباط من از طریق پاکستان به ترکیه متصل خواهد شد.”

به هرحال در میان رویا بودن یا واقعیت بودن پروژه اینترنت ملی بهتر است قضاوت را به گذشت زمان سپرد اما در این میان و با توجه به وضعیت موجود می توان به واقعیت دیگری دست یافت که به دلیل منابع میلیاردی این پروژه از محل بودجه کشوری، این پروژه مورد وثوق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفته است و هر از چندگاهی از جهت گزارش عملکرد و پیشرفت پروژه، یک فاز آزمایشی! از این پروژه افتتاح می شود. کما اینکه سال گذشته در سوم بهمن ماه مترواترنت قم افتتاح شد و با گذشت یک سال از راه اندازی آن هنوز عملکرد آن در هاله ای از ابهام است! و امسال نیز به همین منوال قرار است با تغییرات آزمون و خطایی در شبکه داخلی کشور که به موجب آن چند روزیست اختلالات وسیعی در ارتباط کاربران با شبکه جهانی اینترنت مشاهده می شود در دهه مبارک فجر فازی دیگر از آن افتتاح گردد!



منابع:

نقل قول ها از دکتر شهشهانی

http://www.khabaronline.ir/news-7296.aspx

http://www.itna.ir/vdcfmjdx.w6djtagiiw.html

نقل قول ها از عبدالمجید ریاضی

http://www.ictna.ir/report/archives/004150.html

نقل قول از شانه ساز زاده

http://itna.ir/vdcauinu.49nw615kk4.html

کفن دزد - عباس معروفی

پدر که تنها مرده‌ شور شهر بود، وقتی ریق رحمت را سر می‌کشید و بقول معروف چانه می ‌انداخت به پسرش گفت: بابا جان؛ من بخاطر شماها، بخاطر آن شکم کاردخوردتان خیلی گناه کرده‌ ام و برای اینکه بتوانم یک لقمه نان وصله‌ی شکمتان بکنم، از هر مرده ‌ای نیم زرع کفن کم گذاشته ‌ام. لاابالی‌گری کرده ‌ام، کارم تمیز نبوده‌ است، سدر و کافورم آب زیپو بوده‌ است، همه‌ ی مردم هم این‌ها را می‌دانستند، اما قحطی مرده‌ شور بود و خب دیگر…بگذریم. دیشب خواب دیدم مرده‌ ام و رفته‌ ام جهنم، آخ که نمی دانی چقدر خوفناک بود! اگر می‌دانستم عاقبتم آنجاست، بخاطر جیفه‌ی دنیا که چرک کف دست است به این رذالت و نامسلمانی تن در نمی‌دادم و مرده‌های مردم را ناقص الکفن نمی‌فرستادم آن دنیا. خلاصه اینکه آنجا، شب اول قبر نکیر و منکر به من گفتند: “لامصب بی‌ دین، پنجاه شصت سال عمر کردی و یک “خدا بیامرزی” با خودت نیاوردی؟ که اگر آورده بودی، بخاطر شغل مشکلی که داشتی، یکی از همین مرده‌های با اصل و نسب شفیع تو می‌شد و ما می‌فرستادیمت بهشت. یا اگر چهل نفر از دنیای زندگان برایت خدا بیامرز می‌فرستادند…” حرف پدر به اینجاها که رسید غافل دندان‌هایش قفل شد و دستهایش افتاد روی‌ سینه و چشمش برگشت و مرد. آن چهل سالش هیچ، جوانمرگ شد! و پسر از صبح فردا با شستن پدر کارش را شروع کرد و رسما شد مرده‌ شور شهر. و از همان روز کاسه‌‌ی گدائی دست گرفت و دوره افتاد به “خدابیامرز” جمع کردن برای پدر. دلش می‌خواست مردم بیایند و یکی یک خدابیامرز بگویند و پدر را بی‌حساب و کتاب یک ‌راست بفرستند بهشت. یکی یک مو به کچل بدهند مودار شود. اما مردم مرده‌هاشان را می‌دادند دستش که بشوید، و خودشان مثل برج زهرمار گوشه‌ ای می‌ایستادند و هی امر و نهی می‌کردند: _ هان بارک الله، طرف راست را یک بار دیگر تطهیر کن. بعد هم هی غرغر و ناسزا. آرزو به دل پسر مانده بود که یکی بهش بگوید: “خدا پدرت را بیامرزد” به این حساب که اگر پدرش دختر دنیا نبوده، اقل کم پسر آخرت باشد. اما نمی‌گفتند. تقصیر خودش بود. می‌خواست کفن ندزدد! نیم زرع کفن هر مرده را کش رفتن و یک عمر مرده‌ خوری، این حرفها را هم داشت. مردم که گناهی نکرده بودند. مرده ‌هاشان را می ‌دادند دست این خدانشناس که درست و حسابی بفرستد آخرت. پول خوبی هم می‌دادند، حتی آن اوائل عزت و احترامش هم می‌کردند. اما دیگر طاقت نمی‌آوردند که هر غلطی خواست بکند. آخر نیم متر کفن از مرده کم گذاشتن که نشد کار! هر چند که فقیر و بی‌چیز باشی. مردم اگر بالاجبار کارشان به مرده‌ شور جوان می‌افتاد و تن به سلام و علیک می‌دادند، دیگر روح نمی‌دادند. ملکه‌ی ذهنشان شده بود: “کفن دزد خدا بیامرز ندارد” اصلا ثواب آخرت جمع کردن یعنی چه با این‌ همه چاپلوسی و دروغ و این حرفها! پدر کفن دزد، پسر هم بدتر از او! اما توقع پسر بالا بود و توی کله‌ی خرابش هزار خیال و سودا. چاره‌ ای نبود پسر می‌بایست کاری بکند که برای پدر خدا بیامرزی بگیرد. از آن به بعد برای مرده ها فاتحه می‌خواند و می‌نشست یک شکم زار زار گریه می‌کرد و نوحه و ضجه‌ اش بالا می‌رفت. بلکه مردم آن یک جمله را بگویند و گذشته‌ها را از یاد ببرند. اما هر چه زور می‌زد کار بدتر می‌شد و چشم‌ غره ‌ها را می‌دید و فحش‌ها را می‌شنید. اینکه می‌گویند توی خواب مار نیش نمی‌زند، درست، اما ممکن است بخت و اقبال یک‌هو رو کند، یک وقت ممکن است آدم توی خواب هزار مار و عقرب ببیند و بعدش راه گنج قارون را پیدا کند و یا شب تا صبح کابوس جهنم ببیند و بعدش دروازه ‌ی باغ شداد برویش باز شود. مثل پسر که الابختکی یک شب همین‌ که چشم بر هم گذاشت تا الاه‌ صبح خواب پدرش را دید. اول هر چه نگاه کرد آتش بود و دود و جانور. بعد پدرش را دید که آن ته، وسط جانوران عجیب و غریب روی یک نیم‌ سوز نشسته و از زبانش آتش و دود می‌زند بیرون. تا پدر پسر را دید از جا پرید و دست تکان داد و فریاد زد: _ پسرم؛ چه کردی؟ چه شد؟ چند سال است منتظرم که چهل خدا بیامرز برایم بفرستی، اما بگمانم از یادت رفته‌ام و شاید راه و روش مرا در پیش گرفته‌ای! نکند؟! پسر لبخندی زد و گفت: نه پدر جان، این مردم یک‌دنده و کله‌شق پایش ایستاده ‌اند که: “کفن دزد خدا بیامرز ندارد”. _ دروغ بارشان کن، خرشان کن، بترسانشان. این نیم‌ سوز را می‌بینی؟! پسر نالید: _ ای بابا، با این مردم مگر می‌شود بازی بازی کرد؟! تا بخواهی زیر ابروی فکر و خیالت را برداری، کورش کرده‌ای. هر چه پول داشتم جمع کردم، هرچه هم نداشتم کفن دزدیدم و شب سالت همه‌ی اهل شهر را سور دادم. خوردند و جز ناسزا چیزی نگفتند. بعد هم پشت سرم توی کوی و برزن صفحه گذاشتند که: “غذایش خوب بود، اما مرده‌ شور خانه‌اش را ببرد، عین قبر! خیال می‌کند شهر هرت است، نان بدهد عمله‌ی خیر اموات‌بگو جمع کند”. و از این حرفها. خلاصه سوخته حسابشان را وصول کردند و هر چه داشتم خوردند و رفتند. می‌دانی پدر، هنوز هم که هنوز است، بد و بیراه است که از چپ و راست از در و دیوارم بالا می رود.” ناگهان پدرش فریاد زد: _ آی نگو، سوختم.نیم‌ سوز. خب گورکن ‌ها و مرده ‌خورها چطور؟ آنها هم چیزی نمی‌گویند؟ _ آنها کار می‌کنند اما “خدابیامرز” نمی گویند. تا صبح همین‌جور، این گفت و آن گفت. آخرش هم نصفه‌ کاره ماند و پسر گیج و منگ از خواب پرید فقط یادش مانده بود که پدر چه زجری روی نیم‌ سوز می‌کشید. پیش خودش گفت: ” درست است که “خدابیامرز” مفت نیست، درست است که مردم می‌دانند ما طایفتا” کفن دزد بوده‌ ایم، درست است که رسوای دو جهان شده‌ایم، اینها همه درست. اما هر طور شده باید “خدابیامرز” را بگیرم، بلکه فرجی شد و پدرم از آتش جهنم و آن نیم‌سوز نجات پیدا کرد.” شب جمعه چند کیلو خرمای تازه خرید و سر بازار ایستاد جلوی مردم گرفت. به این امید که با هر خرما که بردارند، یک “خدابیامرزد”ی می‌گویند. اما دانه دانه ‌های خرما خورده شد و اگر بگوئی یک کلمه جز فحش و ناسزا به او و پدرش گفتند، نگفتند. از فردای آنروز هر مرده ای که شست و کفن کرد، یک تکه از کفن را که دزدید هیچ، یک چوب تیز شده هم مثل نیم سوز در ماتحت مرده فرو کرد و زیر لب گفت: _ دستم که به زنده ‌تان که نیفتاد، مرده‌ تان را ادب می‌کنم. حالا ببینم کی برای پدرم خدا بیامرزی نمی ‌گوید. از آن به بعد این کار برایش شد عادت. راحت یک تکه کفن می دزدید و یک چوب نثار مرده می‌کرد.آنقدر کرد و دزدید که گند کارش درآمد. یک دفعه مردم به صرافت افتادند و هجوم آوردند و ریختند توی غسالخانه و هوار هوار راه انداختند و دیوار هر چه موال را روی سرش خراب کردند که: _ لامروت! خدا پدرت را بیامرزد، اقلاً کفن می‌دزدید، دیگر چوب به مرده ‌هامان فرو نمی‌کرد. تو دیگر چه جانوری هستی؟ کفن دزد - تاریخ نخستین انتشار، اسفند ۱۳۵۸؛ شماره ۵ جُنگ ادبی برج