۹/۰۴/۱۳۸۷

جشنواره ادبي جلال آل احمد


خودمم باور نكردم. هنوزم باور نمي‌كنم . چون اصلا شركت نكردم. اما خبر پيچيد: كتابي چاپ شده در شهرستان، از نويسنده‌اي ناشناس بي‌هيچ پشتوانه‌اي تا آخرين مرحله‌ي جشنواره‌ي جلال و جشنواره‌ي اصفهان رفت و با غول‌هاي داستان ايران رقابت كرد. هرچند به جايي نرسيد اما خبر از يك اتفاق مي‌دهدو ...
اين‌كه چه اتفاقي، خدا مي‌داند و اين‌كه خوشحالم يا نه؟ بازهم فرقي نمي‌كند
سال‌هاست به اين‌گونه بودن عادت كرده‌ايم و توقعي نداريم. اگر كتابم تا به اين مرحله رسيده ؛ شايد شانسي بوده و يا داوران فكر كردند من‌هم تهراني هستم و
وگرنه كرمان كجا و تهران كجا؟ هرچه بود اين يك شايعه بيشتر نيست. باور نكردم. شما هم باور نكنيد. ايران=تهران

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خوشحالم استاد...

ناشناس گفت...

سلام از دیدن وبلاگ شما و مطالعه ان بسیار خوشحال شدم امیدوارم موفق باشید اگر دوست دارید گاهی چیزهاییکه مینویسم برایتان بفرستم تا اگر قابل بود در وبلاگ استفاده کنیدواگر نبود شومینه را با ان گرم نمایید کرمان نسرین