۹/۰۴/۱۳۸۸

مرگ در خانه هنرمندان را می کوبد!

مرگ در خانه هنرمندان را می کوبد!



در همه ی آن روزها

شما را مخفیانه دوست داشتم

( احمد رضا احمدی )

کم نیستند هنرمندانی که مرگ در یکی - دوماهه اخیر در خانه آنان را کوبیده است. چند تن از هنرمندان ایرانی در همین دوره کوتاه، تسلیم خاموشی شده اند و تنی دیگر بر تخت بیمارستان ها با مرگ عموما زود رس در جدالند. پس از درگذشت هنرمند برجسته موسیقی ایرانی پرویز مشکاتیان که در ۳۰ شهریور اتفاق افتاد تا به امروز ۲۳ سوم آبان ۱۳۸۸،چند تن دیگر از هنرمندان ونویسندگان ایرانی به دیار خاموشی کوچ کرده اند که زنده یادان: مهدی سحابی، امیر قویدل. جمشید لایق، نیکو خردمند ... از آن جمله اند.


پرویز مشکاتیان

پرویز مشکاتیان هنگام مرگ به ۶۰ سالگی نرسیده بود. او متولد ۱۳۳۴ در شهر نیشابور بود و بسیار زود جامعه موسیقی ایران متوجه استعداد شگرف او در موسیقی اصیل ایرانی شد. در نوجوانی، در اردوی هنری رامسر - جشنواره سراسری نوجوانان مستعد در پیش از انقلاب - استعداد خود در نوازندگی سنتور و سه تار را به استاتید موسیقی ایران در آن زمان، نشان داد و آنگاه در سال ۱۳۵۰ به سن هفده سالگی تدریس نوازندگی را در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی که زیر نظر داریوش صفوت اداره می شد، آغاز کرد. مشکاتیان پایه های موسیقی را نزد پدرش که نوازنده و موسیقی دان بود فرا گرفت اما برای کسب دانش آکادمیک موسیقی راهی تهران شد و دانشکده هنرهای زیبا زیر نظر استاید طراز اول موسیقی ایران به فراگیری بیشتر موسیقی پرداخت. همکاری پرویز مشکاتیان با گروه عارف که در جشن هنر شیراز با ترانه مشهور " پیر فرزانه " به خوانندگی پریسا، در سال ۱۳۵۵ شهرت فراوانی برای این هنرمند جوان فراهم آورد. از آن پس مشکاتیان نام خود را به عنوان یکی از برجسته ترین نوازندگان و آهنگسازان کشور ثبت کرد. مشکاتیان با خوانندگانی چون پریسا، شجریان، ناظری، بسطامی،افتخاری، جهاندار... همکاری کرد و برای آنان آهنگ ساخت و هم خود نواخت. مشکاتیان در اولین سال های پس از انقلاب با دختر استاد آواز موسیقی ایران شجریان ازدواج کرد اما زندگی مشترک آنان چندان پایدار نماند.
مهدی سحابی

مهدی سحابی

مهدی سحابی مترجم، روزنامه نگار و نقاش معاصر هنگام مرگ ۶۶ ساله بود. مرگ او بی هیچ اغراقی یک فاجعه در گستره ی کار ترجمه ادبیات جهان به زبان فارسی است.جدیت، سختکوشی، احترام به خواننده و انتخاب های سنجیده و درخشان، بیش از هر چیزی او را مترجمی کم مانند در ایران ساحته بود. او روز ۱۷ آبان ۱۳۸۸ هنگامی که برای دیدار از خانواده اش به شهر پاریس سفر کرده بود دچار سکته قلبی شد و در برابر مرگ زانو زد.

سحابی بیش از هرچیز در ادبیات معاصر ایران با ترجمه های درخشانش شناخته شده است. تنها ترجمه رمان پرآوازه مارسل پروست " درجستجوی زمان از دست رفته" که یازده سال زندگی سحابی را به خود اختصاص داد، نامی ماندگار از مترجم فارسی اش در میان ایرانیان دوستدار ادبیات جهان ساخت. رمان مشهور مارسل پروست - جستجوی زمان از دست رفته - ، هم به لحاظ ادبی و فنی و هم از نظرحجم؛ آن چنان سترگ و پر هیبت است که با گذشت حدود یک قرن از چاپ آن به زبان فرانسوی، هیچ مترجمی در زبان فارسی نتوانسته بود به سراغش برود. ترجمه این رمان تلاشی طاقت فرسا می طلبید و اگر مهدی سحابی که از نظر سخت کوشی و انظباط کاری شهره بود به انجام آن اهتمام نمی ورزید، شاید هنوز این این شاهکار ادبی چند هزار صفجه ای، به فارسی در نیامده بود. سحابی، آثار سلمان رشدی نویسنده انگلیسی هندی تبار را هم به فارسی درآورد که ترجمه رمان شرم از او توانست بهترین ترجمه ادبیات داستانی سال۱۳۶۴را از هیات داوران کتاب سال ایران برباید. گفته می شود ترجمه اثر پر هیاهو رشدی، آیات شیطانی نیز پیش از آن که حکم مرتد بودنش توسط آیت الله خمینی صادر شود، به همت سحابی به پایان رسیده بود که هیچ گاه پس از آن، سخنی از ترجمه فارسی آن بوسیله مهدی سحابی به میان نیامد.

سحابی در زمینه ترجمه پس از انقلاب شناخته شد و پیش تر در کار روزنامه نگاری اشتغال داشت. او در روزنامه کیهان به قلم زنی مشغول بود که انقلاب و حذف دگراندیشان از حوزه های مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی او را نیز بی کار کرد. سحابی در آخرین پست اداریش در کیهان عضو هیات سردبیری این روزنامه ی خوشنام در گذشته، بود. بی گمان اخراج او از روزنامه نگاری در گرایش او به ترجمه ی حرفه ای بی تاثیر نبود. پس از آن بود که سحابی حرفه ی مترجمی را به عنوان یک شغل برگزید و آثار بسیاری را به فارسی برگرداند.

سحابی به جز روزنامه نگاری و مترجمی، نقاش و داستان نویس هم بود. در نقاشی که تحصیلاتش را در ایتالیا نیمه کاره رها کرد، پر کار بود ؛ اما در عرصه داستان نویسی کارنامه ای کم حجم دارد. رمان ناگهان سیلاب اولین کار ادبی او بود که نتوانست توجه چندانی برانگیزد. سحابی متولد سال ۱۳۲۲ در شهر قزوین بود.


امير قويدل

امیر قویدل كارگردان سينما و تلويزيون ايران روز 17 آبان ۱۳۸۸ در سن ۶۲ سالگی در تهران درگذشت. قویدل متولد شهر مشهد بود و فعالیت درسینما را با نگارش سناریو و سپس آشنایی با سامویل خاچکیان کارگردان مشهور سینمای ایران در پیش از انقلاب، با دستیاری او آغاز کرد. قویدل تا آخرین کارهایش در ساخت فیلم و نگارش فیلمنامه، نتوانست از تاثیر آموزه های استادش، خاچکیان خارج شود. رگه هایی از سینمای موفق خاچکیان در دهه چهل که فیلم های ژانر " ترس" او با نام های: فریاد نیمه شب، ضربت، سرسام، یک قدم تا مرگ؛ همواره به عنوان جذابیت های سینمایی در کار های امیر قویدل باقی ماند. خونبارش، برنج خونین، سردارجنگل و ترن از جمله کارهای این کارگردان سینمای ایران بود.


جمشید لایق

جمشید لایق هنرمند تاتر وسینمای ایران روز ۲۱ آبان در گذشت. لایق در تاتر دهه چهل ایران بازیگری مطرح، پر کار و موفق بود. او از جمله کوچندگان صحنه تاتر هم چون انتظامی، نصیریان، خوروش،مشایخی، داورفر، فنی زاده و بسیاری دیگر، در اواخر این دهه به سوی دوربین است. سینما با همه ی جذابیت های خود برای تعدادی از تاتر آمدگان چندان با موفقیت همراه نبود،جمشید لایق از جمله هنرمدانی است که هیچ گاه در سینما نتوانست چهره بیادماندنی خود در تاتر را تکرار کند. به هر رو سینما اگر خلاقیت و عشق صحنه را نداشت اما راه گذران زندگی مادی در هنر را هموار تر می کرد. این نقش را که بعد ها سینما در حیطه اعمال سیاست های دولتی از نفس افتاد و بسیاری از ستارگان آن به ویژه ستارگان زن، از آن برای همیشه خدا حافظی کردند، تلویزیون به عهده گرفت. سریال سازی رونق کم سابقه ای یافت و بودجه وهزینه تلویزیون دولتی برای آن که مخاطب بیابد بسیار بالا رفت. جمشید لایق نیز مثل بسیاری دیگر سمت تلویزیون را در پیش گرفت و به دلیل پشتوانه تیانری خود در چند نقش بیادماندنی در سریال های ایرانی بازی کرد. ایفای نقش در سریال های سلطان وشبان، هزار دستان و روزی و روزگاری، از حضور موفق او در تلویزیون برای همیشه در کارنامه سریال ایرانی باقی ماند. لایق در سینما با نخستین فیلم بهرام بیضایی، رگبار در سال ۱۳۴۹ از تیاتر فاصله گرفت. هرچند در فیلمی دیگر پیش از آن بازی کرده بود اما پس از رگبار بازیگر سینما هم شناخته شد و بازی در فیلم های دیگر کارگردانان و از جمله حضور در دواثر داریوش مهرجویی راهم تجربه کرد. در سینما او بیش از همه با بهرام بیضایی نمایش نامه نویس، کارگردان تیاتر و سینما همکاری کرد. رگبار،کلاغ، شاید وقتی دیگر،مسافران و سگ کشی؛ آثاری از بیضایی است که لایق در آن ها به ایفای بازی پرداخته است.

جمشید لایق،این هنرمند تازه درگذشته، با همه ی سیر سفر هنر بازیگری، در ذهن بسیاری از اهل هنر بیش از هرچیز به عنوان بازیگر تیاتر شناخته شده است. او متولد ۱۳۱۰ تهران بود و بازیگری تیاتر را از نوجوانی آغاز کرد و پس از تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا در آثار فراوانی، به ویژه در دهه چهل شرکت کرد.

نیکو خردمند

نیکو خردمند

نیکو خرد مند تازه ترین درگذشته صحنه هنر ایران است. خردمند پیش از آن که با چهره اش شناخته شده باشد به خاطر صدای ماندگارش شناخته می شد. دوبلوری با صدای جادویی که پیش از انقلاب صدایش از دهان بسیاری از ستارگان سینمای جهان و ایران شنیده می شد. شاید معروف ترین آن صدای فارسی چهره جهانی سینما سال های نه چندان دور هالیود، الیزابت تایلور، شناخته شده ترین وبه یاد ماندنی ترینش باشد. خردمند پس از سال ها مقاومت در برابر دوربین سینما، بلاخره در سال های میان سالگی با بازی در فیلم پرده آخر، نخستین ساخته فیلمساز ارمنی سینمای ایران واروژ کریم مسیحی پا به هنر بازیگری گذاشت. صدای زیبا و چهره نه چندان شرقی او در نقش مادران عموما با سواد و متشخص، بسیار زود شهرت و محبوبیت برایش به همراه آورد. در بازیگری تلویزیون بیش از سینما وقت کاری او را پر می کرد. حضور در چندین سریال پر بیننده که معروفترین آن دزدان مادر بزرگ نام دارد حاصل کار او در تلویزیون است. در سینما نیز طی بیست سال بازیگری کارنامه ای حدوا پرکار دارد. غزال ، کافه ستاره، چند می گیری گریه کنی و خاک آشنا از جمله فیلم های سینمایی این هنرمند تازه درگذشته است. با در گذشت نیکو خردمند هنر دوبله ایران یکی از خوش صدا ترین های خود را از دست داد.این هنرمند عرصه دوبله و تلویزیون وسینما هنگام مرگ ۷۷ ساله بود.

و بعد از این همه مرگ، باز هم خبرهایی ناگوار به گوش رسید. به جز مرگ چهره های مشهور قلمرو هنر و ادبیات ایران در ماه مهرو آبان امسال، در دو هفته گذشته دو چهره دیگر از از ادبیات و هنر بازیگری نیز در جدال با مرگ، کارشان به بیمارستان کشید. بهروز بقایی بازیگر تیاتروتلویزیون وسینما طی ماه گذشته به دلیل یک بیماری سخت چند روز را را بر تخت بیمارستان گذراند. سکته مغزی گویا بهروز، این بازیگر فهیم سینما و تیاتر را روانه بیمارستان کرد. خبر اولیه در باره این هنرمند گیلانی نگران کننده بود و پزشک معالجش در اواسط ماه آبان از وضع عمومی این بازیگر و کارگردان براز نگرانی کرد. بقایی بازیگری را با تاتر گیلان آغاز کرد و دهه پنجاه و سال های نخست انقلاب در نمایشنامه های ارزشمند فراوانی ایفای نقش کرد. بقایی در سال های اخیر به جز بازیگری، کارگردانی آثار تلویزیونی را هم عهده دار است؛ هنگامی که در یکی ازنمایش نامه های زنده یاد اکبر رادی با کارگردانی هادی مرزبان ایفای نقش می کرد دچار سکته مغزی شد. بهروز بقایی متولد سال ۱۳۲۹ و دارای مدرک کارشناسی تیاتر است.

... و شما را مخفیانه دوست داشتم ...

بیماری، در آخرین روزهای ماه آبان به سراغ یکی معروفترین چهره ادبی هم رفت و او را هم چند روزی روانه بیمارستان کرد. بنا به نوشته روزنامه اعتماد، احمد رضا احمدی شاعر مشهور معاصر اواخر ماه گذشته در پی نارسایی قلبی در بخش مراقبت های ویژه بیماران قلبی بستری شد. این شاعر مشهور و محبوب ایرانی از جمله شاعران موفق جنبش شعری معروف به موج نو دردهه چهل است و اشعارش همواره دوستداران زیادی در شعر معاصر داشته است. این شاعر کرمانی معاصر که در طنز کلامی نیز شهرت دارد از جمله شاعران جوان دهه چهل بود که امیدواری های فراوانی حتا در میان اهل فن برانگیخته بود. فروغ فرخزاد شاعر مشهور ایرانی در اولین سال های چهل از احمد رضا احمدی به عنوان شاعر با استعدادی نام برد که می تواند آینده درخشانی در عرصه شعرنو ایران داشته باشد. با آرزوی تندرستی برای این دو هنرمند قلمرو نمایش و شعر ـ بقایی و احمدی - بخشی از یک شعر احمد رضا احمدی رادر آرزوی بهبودی و تندرستی اش مرور می کنیم:

... من تمام مه را تنها آمدم

به آفتاب رسیدم

ساختمان پست و تلگراف

سفیدی روزهای دیگر را

داشت

که من در همه ی آن روزها

کارمندی ساده بودم

بارانی سفید و کلاهی سیاه

برسر داشتم

در همه ی آن روزها

شما را مخفیانه دوست داشتم.

-

هیچ نظری موجود نیست: