باورم نميشد . باور كردني هم نبود در استاني كه هفتاد درصد آن در كوير واقع شده است وهر آبادي با آبادي ديگر خدا سال فاصله دارد . استاني كه فقر و فاقه در جايجايش آنچنان جا خوش كرده كه مردمش آرزوي رفاه را از ياد بردهاند ؛ مركز استانش تنها سه كتابفروشي نيمهمعتبر دارد و هزار ووووو وهاي ديگر ، اينطور جواب فراخوان ما را بدهند . از دورافتادهترين قسمت اين استان براي ما داستان فرستادهاند . باوركردني نيست . هرازچندگاهي به گفتههاي خودم شك ميكنم . در كشوي ميز را باز ميكنم و آنگاه كه با سرريز آنهمه داستان مواجه ميشوم لبخند روي لبانم جا خوش ميكند و مرغ آرزو دور سرم به پرواز درميآيد . با اينهمه چشم و دل مشتاق ، چه ميتوانم بكنم . چطور ميتوانم تكتك اين افراد را - كه چشم به دست من دارند -راضي نگهدارم . هميشه آرزوي اين روزها را داشتم و حالا ابهت موضوع ، سرم را به دوران انداخته است . خدا كمك كند . . دعا كنيد بتوانم در اين وانفساي بيمحلي به اهل قلم بتوانم دل مسئولين را بدست آورم تا كاري هر چند ناچيز در راه پيشبرد ادبيات داستاني اين استان انجام دهند . شماهم اگر ميتوانيد دستگيرم باشيد . آخر من خودم در بودن خودم ماندهام چه رسد به ... خوشا كوري كه عصاكش كوري دگر شود . اينهمه را نوشتم تا بگويم مهلت ارسال آثار ده روز ديگر تمديد شد . يعني تا بيست و پنجم دي ماه . ...
توجه : مهلت ارسال آثار تا بيست پنجم دي ماه تمديد شد . يا حق
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر