در جستجوي چيزي بودن ، نه لزوما به معناي يافتن آن است و نه يقين ميدهد كه آن چيز وجود دارد .
روايت
1- روايت، اساسا بازگويي اموري است كه از نظر زماني و مكاني از ما فاصله دارند : گوينده حاضر و نزديك است و رخدادها غايب و دور.
2- روايت، با وساطت مستقيم يك گوينده كه هم بر او خيره ميمانيم و هم درباره او انديشه ميكنيم، توجه ما را بر داستان، بر پيرفتي از رويدادها، متمركز ميسازد. اين نقل نسبت به تجربهي خود داستان، هم حالت مركزي دارد و هم حالت محيطي، داستاني است كه در خودآگاه مخاطبان آن، هم حاضر است و هم غايب. ما به گوينده خيره ميمانيم، در حاليكه ذهنمان متوجه چيزي است كه وي به آن اشاره ميكند. به دست اشارهگر نگاه ميكنيم ولي ذهنمان بر آنچه اشاره ميشود، متمركز است. يكي از ويژگيهاي متمايز روايت، به منبع ضروري آن، يعني راوي مربوط ميشود . ما بيشتر به راوي خيره ميمانيم. نه اينكه با او به تبادل نظر بپردازيم، در حاليكه اگر با وي در گفتگو بوديم وضع دوم رخ ميداد؛ به ويژه در روايت ادبي، راوي اغلب فاقد جنبهي انساني است و صرفا به صدايي نامجسم ميماند.
3- راوي معمولا مورد اعتماد شنونده است. راوي در پي تاييدي از جانب شنونده است كه به او اختيار دهد تا كنش كلامي طولانياش را اجرا كند. و معمولا اين حق به او داده ميشود.
4- روايت كردن = در اختيار گرفتن نوعي قدرت
5- ويژگيهاي مهم روايت :
الف: روايت ساخته و پرداخته است و معمولا پيآيند و تاكيد و سرعت آن از پيش طرحريزي ميشود
ب :ميزان ساخته و پرداختگي قبلي [معمولا چنين به نظر ميرسد كه روايت اجزايي در خود دارد كه آنها را قبلا ديده يا شنيدهايم]- اين اجزاي تكرار شونده بيش از آن اجزاي تكرار شوندهاي است كه آنها را كلمه ميناميم. ( قلان قهرمان مرد و بهمان قهرمان زن تا حد زيادي شبيه به هم به نظر ميرسند و ظاهرا اين قهرمانها تا اندازهاي تيپنمايي دارند.
پ : چنين مينمايد كه بيشتر روايتها خط سير دارند – معمولا به سويي ميروند و انتظار ميرود تا به سمتي بروند و نوعي پيشرفت تدريجي يا حتا نتيجهگيري فراهم آرند و منتظريم روايت آغاز و ميانه و پاباني داشته باشد . به آخرين جملات داستانهاي كودكان توجه كنيد [ از آنپس همگي تا ابد به شادماني زندگي كردند. يا : از آنزمان به بعد ديگر هيچكس اژدها را نديد ]
4- روايت بايد روايتگر داشته باشد و اين راوي، فارغ از اينكه چقدر پنهان يا دوردست و نامريي است؛ همواره مهم است
5- روايت، مستلزم يادآوري رخدادهايي است كه نه فقط از نظر مكاني ، بلكه مهمتر از آن ، از نظر زماني ؛ از روايتگر و مخاطبانش دورند.
تحليل تعاريف روايت :
الف : بعضي،" روايت را ، پيرفتي از رويدادها معرفي ميكنند!" اما خود رويداد اصطلاح واقعا پيچيدهاي است و بر اين فرض استوار كه موقعيت يا مجموعهاي از شرايط شناخته شده وجود دارد و آنگاه چيزي رخ ميدهد كه در ان وضعيت، تغيير پديد ميآورد و اين كلاژي از رويدادهاي توصيفشده را تداعي ميكند . كه به نظر من حتا اگر به طور متوالي ارائه شوند، نيز روايت به شمار نميآيند. براي نمونه اگر در يك جمع ؛ هر يك پاراگرافي در مورد چيزي يا امري بنويسند و آنگاه اين پاراگرافها را بههم بچسبانيم؛ بازهم روايت به دست نميآيد . مگر آنكه ارتباطي غير تصادفي را ميان آنها تشخيص دهيم [ منظور از ارتباط غيرتصادفي ، نوعي ارتباط است كه انگيزش يافته و مهم به حساب آيد] . تزوتان تودروف ساختارگراي فرانسوي در اين مورد معتقد است كه :
" رابطهي سادهي امور متوالي، سازندهي روايت نيست .اين امور بايد سازماندهي داشته باشند . ولي حتا اگر تمامي عناصر آنها مشترك باشد، بازهم روايتي در كار نيست ، زيرا ديگر چيزي براي بازگويي نميماند."
تشخيص دادن ارتباط غير تصادفي، در زنجيرهاي از رويدادها حق ويژهي مخاطب است . اگر مخاطب اين زنجيرهي رويدادها را روايت نپندارد ؛ بيهودهاست كه كسي ديگر اصرار ورزد كه روايتي در كار است . دستكم از اين نظر ، اختيار نهايي با مخاطب ادراككننده است كه متن را روايت بداند ، نه با روايتگو .
اما اينهمه نميتواند تعريف صحيحي از روايت بدهد زيرا كه انتظار داريم ارتباط، ارتباط غير تصادفي و توالي رويدادهاي روايت پيچيدهتر از اين باشند. بايد كه روايت، آغاز و ميانه و پاياني داشته باشد. چيزي كه تودروف نامي از آنها به ميان نياورده است . بنجامين كالبي در اين مورد ميگويد" روايت عاميانه، حتا در سادهترين شكلش شرح لغوي يك يا چند رويدا دلبستگي برانگيز و شيوهاي است كه در ان ، دلبستگي حذف ميشود يا كاهش مييابد "
پراب - ساختار شناس روسي - با بررسي ساختار مسلط حكايتهاي روسي نشان داد كه در اين حكايات، يك وضعيت متعادل آغازين به وسيلهي نيروهاي گوناگون آشفتگيبرانگيز، دستخوش آشفتگي ميشود . اين آشفتگي به عدم تعادل و واژگوني موقعيت ميانجامد. سپس رويدادي- مثلا، مداخلهي نيرويي ديگر- به استقرار مجدد تعادل كه گونهي اصلاح شدهاي از تعادل آغازين است منجر ميشود . ... ادامه دارد